مشارکت سیاسی زنان در استان مازندران و عوامل اجتماعی فرهنگی موثر بر آن
کلمات کلیدی:
Political participation, social capital, political socialization, cultural capital, womenچکیده
هدف از این پژوهش بررسی و مطالعه عوامل اجتماعی فرهنگی موثر بر مشارکت سیاسی زنان در مازندران میباشد. دیدگاههای رابرت پاتنام، هابرماس، لرنر، میلبراث و لیپست به عنوان چارچوب نظری انتخاب شدند. روش تحقیق، پیمایشی و واحد تحلیل زنان بالای 18 ساله است. شیوه نمونهگیری، خوشهای چندمرحلهای است و حجم نمونه طبق فرمول كوكران 384 نفر میباشد. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته است. روش تجزیه و تحلیل دادهها، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و تحلیل رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرمافزار SPSS است. از اعتبار صوری جهت سنجش اعتبار استفاده شد و ضریب آلفای کرونباخ برای متغیر وابسته مشارکت سیاسی برابر با 885/0 بوده که نشان دهنده پایا بودن متغیرها است.یافتهها نشان داد که میانگین مشارکت سیاسی در دو بعد مشارکت سیاسی عینی و ذهنی در حد متوسط بوده است. حدود 9/8 درصد میزان مشارکت سیاسی ¬شان در حد خیلی کم است. حدود 7/17 درصد در حد کم، حدود 8/33 درصد در حد متوسط، حدود 4/21 درصد در حد زیاد و حدود 6/14 درصد نیز میزان مشارکت سیاسی را در حد خیلی زیاد میدانند. بین متغیرهای سرمایه اجتماعی، جامعهپذیری سیاسی، میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، سرمایه فرهنگی، دینداری و میزان احساس امنیت اجتماعی با میزان مشارکت سیاسی در دو بعد مشارکت سیاسی عینی و ذهنی رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. تحلیل رگرسیونی نشان میدهد که 2/41 درصد از تغییرات مشارکت سیاسی زنان به متغیرهای مستقل مربوط میشود. بیشترین تبیین واریانس و تغییرات مشارکت سیاسی زنان به ترتیب متعلق به متغیرهای جامعهپذیری سیاسی و همچنین سرمایه اجتماعی بوده است. در نتیجه تقویت و بالا بردن سطح سرمایه اجتماعی و فرهنگی، احساس امنیت، اجتماعی شدن و جامعهپذیری سیاسی و همچنین باورهای دینی می¬تواند در نگرش زنان نسبت به میزان مشارکت سیاسی در ابعاد مشارکت سیاسی ذهنی و مشارکت سیاسی عینی نقش بارزی داشته باشد و زنان ساکن در شهرهای استان مازندران را ترغیب به افزایش مشارکت سیاسی در صحنههای مختلف جامعه نماید.