فهم برهمکنش های نسلی سیاسی و مذهبی زنایرانی با تاکید بر رهیافت تاریخ فکری
کلمات کلیدی:
زیست سیاسی-اجتماعی, زنان ایرانی, تاریخ فکری, تاریخ ایران معاصرچکیده
چیستی ماهیت زیست فردی و اجتماعی نسل نوین زنان ایرانی، همواره از سوی نظامهای سیاسی و نیروهای اجتماعی مورد پرسمان قرار گرفته است.برای تبیین روشمند این موضوع می توان با صورتبندی مفهوم «زیست سیاسی -مذهبی» زن ایرانی که از مظاهر ناخودآگاه جمعی و بستر کنش اجتماعی قلمداد می شود، مسئله پژوهش را فهم پذیرتر نمود. با بهره گیری از روششناسی استیوارت هیوز در چارچوب رهیافت تاریخ فکری؛ سوال اصلی مقاله این است که نقش، وزن و تاثیرگذاری انگارههای این زیست هیبریدی در فرآیندهای شکلدهی رفتارهای سیاسی و اجتماعی زن ایرانی در تاریخ معاصر ایران چیست؟ یافتههای پژوهش نشان می-دهد زیست سیاسی -مذهبی زنان نه به شکل خالص و بی پیرایه، بلکه مفهومی است متاثر از تحولات سیاسی ،جریانهای فکری متنوع و آرای متفکرانی که هر کدام تاثیر مشخصی بر شکلگیری سبک تفکر زنایرانی تا پایان قرن چهاردهم شمسی داشتهاند؛از این رو برساختههای سیاسی و اجتماعی نظیر تاسیس احزاب سیاسی، مشارکت در مجامع قدرت، تبیین مساله حقوق فردی و اجتماعی زنان در رخدادهایی همچون کشف و قانونی شدن حجاب، تحول ساحتی حجاب از امر مذهبی به امرسیاسی ،تکوین جریان های فمنیسم چپ و نواندیشی دینی و در نهایت نوسان فعالیت و عاملیت سیاسی و اجتماعی زنان نه اموری دفعتاً شکل یافته، بلکه فرآیند تدریجی برهمکنش زیستی سیاسی و مذهبی زنان با جامعه و نظام های سیاسی ایران در دوره معاصر بوده است. همچنین به این مساله را تبیین خواهیم نمود که روند هویتیابی سیاسی و اجتماعی زنایرانی متاثر از سبکتفکر یا غیریتسازی از جریانهای سیاسی و مذهبی و خلق زیست های متنوع، هرگونه مشارکت و منزلتیابی سیاسی را منوط به پذیرش و اصلاح این زیست واره در فرایندی میان نسلی نموده است.