بررسی نهادها و مراکز آموزشی در تاریخ اسلام و ایران
کلمات کلیدی:
نهادها و مراکز آموزشی, تاریخ اسلام, ایرانچکیده
فرهنگ هر جامعه به عنوان روح آن و عامل پایداری و پیوستگی اعضای آن ارتباط مستقیمی با جمعیت و مردمان آن دارد؛ چرا که اعضای جامعه انتقال دهنده گان فرهنگ به نسل بعدی و مسبب ادامه حیات آن فرهنگ اند. هر جامعهای تلاش میکند تا ابعاد مختلف فرهنگ خود را از طرق مختلف در میان افراد نهادینه کرده و از این طریق رفتارها و کنشهای اعضای خود را سامان دهد. از طرفی تغییرات اجتماعی و گاه تحولات فرهنگی که در لایههای عمیق فرهنگ رخ میدادند نیازمند همگام سازی هنجارها و باورها بودند تا اعضای جامعه آرمان و عملشان یک سو شود این مهم با همکاری نهاد سیاست، خانواده و آموزش به انجام میرسید. آموزش افراد یکی از راههای موثر در گسترش و تعمیق فرهنگ جامعه، جامعه پذیری و نهادینه شده ارزشها و هنجارها است که اگر در جامعه به درستی صورت بگیرد هزینههای کنترل اجتماعی و کژرویهای بعدی را میکاهد؛ از این رو است که در طول تاریخ نهادهای آموزشی در کنار مسایل سیاسی و اعتقادی دارای اهمیت بودند و تا پیش از یافتن مکانی خاص برای خود همراه با مسایل اعتقادی در اماکن مذهبی آموزش داده میشدند و خود چزوی از باورها و باورها جزوی از آموزشها شدند.تاریخ آموزش و پرورش در ایران، بیان سرگذشت آموزشها و نهادها و مراکز آموزشی و علمی و همچنین آداب آموزش است که از روزگاران کهن تا دورههای اخیر رواج داشته، تغییر و تحول و فراز و نشیب فراوانی را سپری کرده است.از آنجایی که تاریخ تعلیم و تربیت، بیان سیر تفکر و اندیشه است و از دستیابی به فرهنگ و تمدن انسانی سخن به میان میآید این امر در پرتو آموزش به دست میآید. آگاهی از این تاریخ وسیلهای برای بازیابی و شناخت پایهها و مایههای فرهنگ و تمدن و توجه به فلسفه و اهداف آموزش و پرورش هر جامعه است.