اخلاقمداری و اخلاقستیزی سیاسی حکمرانان در جامعه سیاسی ایران بر بنیان نظریه کارن هورنای؛ مروری بر کتب تاریخی
کلمات کلیدی:
اخلاق مداری سیاسی, حکمرانان, شهریار, ماکیاولی, اخلاقستیزی, نظریه کارن هورنای, کتب تاریخیچکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اخلاقمداری و اخلاقستیزی سیاسی حکمرانان در جامعه سیاسی ایران بر بنیان نظریه کارن هورنای؛ مروری بر کتب تاریخی بود. بنا به ماهیت تحقیق، در این مقاله از روش توصیفی-تحلیلی با استناد بر اسناد و مدارک سود بردهایم. اخلاق با ایجاد روحیه متعالی و ارزشمند در عرصه سیاست،از ظهور چالش ها، تعارضات و درگیریهای اجتماعی، پیشگیری کرده و با انتشار ارزشهای انسانی در میان اعضایجامعه، وفاق و همبستگی اجتماعی را افزایش میدهد. در همین راستا چه سیاست ورزی را از رده مشاغل در نظر بگیریم و چه آن را حوزهای بدانیم که همه انسانها به تناسب مسئولیت و نقش هایچندگانه زندگی، هم بر آن تأثیر میگذارند و هم از آن تأثیر میگیرند، لازم است کدهای ویژه اخلاقی این حوزهمعرفی گردد. درباره اخلاق سیاسی تاکنون کد و شاخصی از سوی نهادهای علمی یا سیاسی معرفی نشده است. کتاب کلیله ودمنه به عنوان کتابی تاریخی، یک اثر چند لایه و هیبریدی است که در آن جلوههایی از سه تمدن هند، ایران و اسلام (حتی کوره رنگی از تمدن یونان) در آن مشاهده میشود. سدهها پس از تألیف و ترجمه این کتاب در غرب، کتاب شهریار ماکیاولی با همان درونمایه نوشته شد. پرسش اصلی این است که کلیله و دمنه و شهریار به عنوان دو اثر تاریخی - ادبی چه نگرشی به اخلاق سیاسی در جامعه دارند و وجوه تشابه و تفاوت دو کتاب کدامند؟ شیوهای که برای تحلیل و تبیین موضوع به کار گرفته شده است، شیوه روانشناسی کارن هورنای است که در آن به کالبدشکافی چهار نوع شخصیت مهرطلب، اقتدارگرا، عزلتگزین و خود ایدهآل پرداخته شده است. نتیجهای که از این پژوهش گرفته میشود این است که در هر دو کتاب، اخلاق سیاسی محوریترین موضوع است اما در کلیله و دمنه، اخلاقستیزی قبیح و نکوهیده است و اخلاقستیزانی مانند "دمنه"، فرجام تلخی دارند حال اینکه شهریار اخلاقگریز، بابت این رویه مکافاتی نمیبیند.