رویکرد آمریکا به ژئوپلیتیک انرژی در قفقاز و تأثیر آن بر اقتصاد سیاسی ایران و روسیه (2024-2000)
کلمات کلیدی:
ژئوپلیتیک انرژی, قفقاز, اقتصاد سیاسی, ایران و روسیهچکیده
لرزش های تجربه شده در روابط بین الملل از سال 1989 به طور قابل توجهی جغرافیای سیاسی مناطق مختلف جهان را تغییر داده است.پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشورهای غربی با هدف تنوع بخشیدن به تامین کنندگان انرژی خود، قراردادهای متعددی را در خصوص استفاده از منابع هیدروکربنی در حوزه خزر امضا کردند ایالات متحده، به سادگی تلاش کرد تا با پیوند دادن سیستم های مختلف همسویی خود، این مناطق را تحت پوشش قرار دهد. بنابراین، اگرچه قفقاز منطقه تقریبا کوچکی را در نقشه جهان اشغال می کند، اما علاقه به این منطقه بسیار بزرگتر از اندازه جغرافیایی آن است که نشان می دهد چرا برخی کشورها به دنبال تعریف منافع ملی و اولویت های سیاست خود هستند.این منطقه از نظر اهمیت ژئوپلیتیکی و استراتژیک همواره در رقابت با سایر برنامه های سیاست خارجی قدرت های جهانی دارای نوسان بوده است. در حالی که قفقاز قبلاً در حاشیه رقابت بین قدرت های بین المللی قرار داشت، اما اکنون هم برای همسایگان و هم برای بازیگران غیرمنطقهای با نفوذ بسیار مهمتر شده است. بحران در این منطقه با شروع جنگ روسیه علیه اوکراین شدیدتر شده و این منطقه تحت تأثیر روابط ناتو و آمریکا با روسیه قرار گرفته است. در نتیجه، یک بازی بزرگ جدید در این منطقه با چارچوب های بازیهای قدرت های قدیمی شکل گرفته است.خطوط اصلی سیاست ایالات متحده در قبال این منطقه در اوایل دهه 1990 ایجاد شد. به دنبال کشف ذخایر قابل توجه نفت در اوایل دهه 1990 و توافقات موفق بین شرکت های نفتی غرب و دولت های این منطقه، سیاست انرژی ایالات متحده به سمت افزایش تعامل حرکت کرد.دولت کلینتون اکتشاف و صادرات نفت خزر را به عنوان یک اولویت سیاست خارجی تعیین کرد و سیاستهایی را برای کمک و تسریع در توسعه سریعترین و ارسال نفت به ایالات متحده و دیگر بازارهای غربی طراحی کرد.طی دو دهه اخیر تغییرات قابل توجهی در سیاست انرژی ایالات متحده رخ داده است. با گذشت زمان، این سیاست ها به سمت جدایی از پروژه های انرژی گرایش پیدا کرد. این تغییرات قابل توجه در سیاست انرژی ایالات متحده در قبال منطقه قفقاز نیز قابل مشاهده است.